عــکــ ــس

 

این عکس دوربینه،فقط یکم متفاوته :))) 

ادامه بدون رمــ ـــز ... 

عکس کادوهایی که همون روز اول ساعت 6 صبح با کادوهای خوشگل سبزرنگ بهم داد ...

این عکس سشواری که برام آورد ... clik 

و این عکس ست که از مغازه ش برام آورد ... clik 

دقیقا همین رنگ و طرح که تن مانکنه ... دیدم تو گوشیش عکسشو داره ازش گرفتم   

خب این دوتا شد کادوی ولنتاین من ^-^ 

دستش طلا  

خب بریم سر خریدایی که من برای اشکان کردم و شد کادوی ولنتاین اشکان  

 عکس شلوار خونگی و کیفی که من براش خریدم ... clik 

این از کادوهای ولنتاین مــ ــا ...

آخرین باری که کفش پاشنه بلند پوشیدم برمیگرده به دوران بچگیم 

دوران قبل دبستان ...

یه جفت کفش پاشنه بلند زرشکی بابام برام خریده بود 

دور حیاط میچرخیدم که تق تق کنه و ذوق میکردم :))) 

یه مدت بود هوس کفش پاشنه بلند کرده بودم ... از زمان نامزدیم با اشکان 

تفاوت قدم که داریم راحت میشه پاشنه بلند پوشید و حالشو برد  

اشکان میگفت پاشنه بلند بخری میتونی باهاش راه بری؟؟ 

گفتم خب قرار نیس که با کفش پاشنه بلند بریم بچرخیم  

اینا رو میخرم که ان شاالله بعد که عقد کردیم و شدم عروس،مهمونی که میخوایم بریم،بپوشم :))) 

این عکس کفشایی که اشکان برام خرید ... clik  

خیلی دوسشون دارم  

اینم عکس شالی که برام خرید ... clik  

خب تصمیم گرفتم این شال و کفش رو بذارم برای عید،جز کادوهای عید 

چون اشکان که دو سه روز قبل عید نیستش که با من بخواد بریم خرید و چیز میز بخریم برای کادوی عید ...

از طرفی ام ایندفعه همین سشوار و ست که برام آورد کافیه برای کادوی ولنتاین 

چه خبره مگه؟؟ 

ما باید هوای همو داشته باشیم،برای همین کفش و شال رو میذارم جز کادوهای عید ... البته جدا از کادویی که قراره خانوادش برام بخرن  

خب بالاخره دیگه آگاهید که برای بنده عیدی و ... مهمه  

در آخرم دوتا عکس از دانیال که شب آخر با گوشی اشکان ازش گرفتم 

فندق شیطون بلای خانواده و دوست اشکان خخخخ 

انقدر اشکان به حرف زدن دانیال میخندید 

اخه اصفهانی غلیظ حرف میزنه  آخر همه حرفاش سین میاره!! :)))))) 

مثال : باباجونه س ، عمه س ، اپشین س  

بعععععععله ... خیلی نمیتونه حرف بزنه و جمله بندی کنه ولی مثلا وقتایی که من و اشکان از بیرون میومدیم و سوییچ ماشین بابا رو تو دست اشکان میدید 

با حالت عصبانی میگفت : باباجونه س ( یعنی مال بابا جونه!! ) 

بعدم به اشکان میگفت : باباجون بیاد گوش  و میپرید سوییچ رو از اشکان میگرفت!! 

یعنی میگفت بابا جون بیاد گوش تو بگیره که سوییچ ماشینو برداشتی و رفتی  

اینم عکسای این پسر کوچولوی زبون دراز! clik و clik 

از اونجا که عمه جوووووون حال نداشت از جاش پاشه و از نزدیک ازش عکس بگیره،عکس دومی رو زوم کردم و گرفتم ... 

اینم که میبینید یعنی ژست گرفته و داره لبخند میزنه!!! 

خخخخخخخ 

بعععععععله اینم از پست عکس دار :)