قصد نداشتم پست بذارم ولی خب حرف داشتم گفتم بزنم بلکه سبک بشم!
حکم کسایی رو داریم که تو گل موندن!!
کاش همون شهریور امتحان آرایشگری رو داده بودم و تموم شده بود ... خیالم راحت بود و دیگه مجبور نبودم هی برم آرایشگاه
اگه بنا به اعتراف باشه باید اعتراف کنم که خیییلی پشیمونم که رفتم آرایشگری اونم رشته مقدماتی
رشته مقدماتی از همه چیز خیلی کم یاد میدن مثلا چندتا شینیون،اصلاح،ابرو،کوتاهی و ...
کاش تخصصی ثبت نام کرده بودم مثلا شینیون تخصصی،میکاپ،کوتاهی تخصصی
اینجوری خیلی بهتر بود ... بخدا
والا من از اولش گفتم فقط میخوام اصلاح و ابرو رو یاد بگیرم ولی بعد هی زهرا و خود آزیتا گفتن بیا مقدماتی ام ثبت نام کن
منم که خدا رو شکر قدرت نه گفتن ندارم و رفتم هم مقدماتی هم اصلاح و ابرو تخصصی
این هفته کلا آرایشگاه نرفتم تا شنبه که اشکان اینجا بود،یکشنبه م نوبت دندونپزشکی داشتم،دو شنبه و سه شنبم مریض بودم ( سرماخوردگی )
امروز با رعنا هماهنگ کردیم که بریم ... از بین 13 14 تا کارآموز فقط 4 نفر آموزشگاه بودیم!!
بعد دیدیم ماکت سر سیمین تو آرایشگاهه گفتیم یکم کار کنیم چون من توی شینیون ضعیفم
خلاصه با رعنا و محبوبه یکم شینیون تمرین کردیم
بعد رعنا به آزیتا میگه من توی کوتاهی ضعیفم و تو این چندماهی که میام آرایشگاه یه دونه کرنلی ام نزدم
بعد آزیتا میگه پس چطوریه مریم 5 تا کرنلی زده!!! و سریع پشت سرش ادامه میده که مریم خیلی زرنگه و کارو می قاپه!!
آخه این کجاش زرنگیه؟؟ زرنگی به اینه که همه ی کوتاهیا رو خودش برداره و خودش فقط خوب یاد بگیره و بقیه هیچی؟؟
ما هم کلا خسته شدیم از بس این آزیتا،مریمو زده تو سرمون!!
منم گفتم آزیتا خانوم من رعنا و زهرا و ... باهم دوست بودیم و اومدیم آرایشگاه،وقتی مدل میومد به هم تعارف میکردیم و ... ولی مریم اینجور نبود!فقط میخواست خودش یاد بگیره
آخه این کجاش میشه زرنگی؟!!
به ما میگه تنبلیم!! جدو آبادت تنبلن ( از حرفم خندم گرفت خب )
اصلا این چه معنی میده که هی بگه مریم زرنگه؟! انقدر که من مش زدم والا مریم مش نزده!
من دوتا عیب دارم یکی اینکه تو شینیون ضعیفم و اینکه هی نمیشینم از خودم تعریف کنم که مثلا ابرو خوب برمیدارم یا مش خوب میزنم و ...
یکم سیاست ندارم! خیلی خر و ساده م
کلا حالم گرفته شد با این آرایشگاه رفتن امروز!
دلم میخواست همون لحظه یکی میزدم تو گوش آزیتا،وسایلامو جمع میکردم و برای همیشه میومدم بیرون! نه امتحان میدادم نه چیزی!
ولی حیف اون همه پولی که پدر محترم خرجم کرد!
زهرام زنگ زد سراغ بگیره اونم شاکی بود از آرایشگاه!میگفت هیچی یاد نگرفتم و ... :|
کاش زود آذر برسه و ما از شر این کلاس راحت بشیم!