ادامه بدون رمز ...
یکی از دوستای عزیز تو عکس به دماغ من توجه کرده بود و کامنت گذاشته بود
یادم اومد یه چیزایی در موردش بنویسم
خب روز عقد خیلی آرایشگره گفت دماغتو عمل کن،عمل کنی خوشگل تر میشی چون یکمم گونه داری و از این صحبتا ...
خود آرایشگره دماغش عملیه ...
خلاصه این آرایشگر منو بفکر انداخت و حسابی فکرو ذهنمو درگیر کرده بود!!
اعتماد به نفسم که خدادادی ضعیف هست،حرفای این آرایشگرم رسوندش به صفر!!
چند وقت شدیدا رفته بودم تو فکر عمل بینی! چندبارم به اشکان گفتم وام ازدواجو بگیریم بریم دماغ منو عمل کنیم!!
اونم میگفت نمیخواد،دماغت همینجوری خوبه و از این صحبتا
دو شب پیش رفته بودیم خونه عموم،که نوه عموم یهو تو جمع برگشت گفت : آجی دماغتو عمل کردی؟؟
گفتم نه پولم کجا بوده!
گفت پس چرا کوچیکتر شده؟!
خخخ دماغم بنظرش کوچیکتر اومده بود :)))
خلاصه از قدیمم میگن حرف راستو باید از بچه شنید ... این شد که یکم اعتماد به نفس پیدا کردم!
خب درسته دماغم عروسکی و سمباده کشیده نیس! ولی اونقدرام بد نیس!
حالا تو اون عکسی که پست قبل گذاشته بودم و نیمرخم بود،دقت کردم دیدم عاموووو در اون حدی که آرایشگره میگفت دماغم بد نیس!
میگم عروسکی و سمباده کشیده نیس،ولی بد و ضایعم نیس
خلاصه که این بچه با حرفش یکم اعتماد به نفس بهم داد!
البته که خیلی دوس دارم یه روزی که پولدار شدم (!!) دماغمو عمل کنم ولی خب الانشم بدک نیس ...
بععععله اینم از موضوع دماغ و عمل
دیروز دانیال اذیت کرد،دعواش کردم
بعد خب زبونش باز شده و دیگه بیشتر حرفا رو غلط غولوط میگه ... یهو برگشت گفت عمه برو خونتون،برو خونه اشجان!
دیگه اپشین نمیگه،بلد شده میگه اشجان!
این شد که آآقا من فردا راهی کرجم خخخخخخخخ
البته به همراه خانواده ... بهنام و بهزاد اینام میان
دعوتمون کرد خونشون ... دیگه ان شاالله فردا صبح دو ماشینه راهی کرج میشیم
دیروز رفتم آرایشگاه ابروهامو برداشتم
آرایشگره گفت چه رنگ ابروهات قشنگه ... خودمم رنگشو دوس دارم،اشکانم دوس داره :)
اشکان هی میگه تو باهاشون برنگرد و بمون
اوووخی دلش تنگ شده،البته که منم دلم تنگ شده و از خدامه کرج بمونم
ولی هنوز به خانوادم نگفتم،و میترسم بگم
عقد کردیمو من هنوز آدم نشدم
میخوایم ظهر ناهارو یه جا وایسیم و برای بعدازظهر بریم خونشون
خب ما رسم داریم جاخالی یا پشت عقدی ببریم
بعد تو اصفهان معمولا پارچه میذارن ... یعنی برای پدر داماد پارچه کت شلواری میذارن و برای مادر داماد پارچه کت دامنی میذارن
برای خواهرای دامادم گل نقره ...
ولی خب ما برای پدر مادر اشکان یه ربع سکه خریدیم
برای شقایق شبنمم به جای گل نقره،دو تا سکه پارسیان خریدیم
2 تا گز آنتیک خریدیم + شاخه نبات و احتمالا یه دیس شیرینی ام میخریم
برای اشکانم یه ریش تراش خریدیم