زنــ ــدگــ ــی مــ ــن

وبلاگ اول بنده arezoo127.blogfa.com اینجا فعالم و در خدمت شما :)

زنــ ــدگــ ــی مــ ــن

وبلاگ اول بنده arezoo127.blogfa.com اینجا فعالم و در خدمت شما :)

ذوق دارم :)

 

داستان از اونجا شروع شد که ... 

ادامه بدون رمــــز ...  

ادامه مطلب ...

جمعه

 

جمعه ها خونمون شلوغه ... 

پسرا عروسا و دو فسقلی میان اینجا ... 

دیروز عصر که جمعمون جمع بود یاد هفته ی قبل افتادم که اشکانم تو جمع خانواده بود 

دلم پر کشید براش 

دلم بودنشو خواست ... 

وقتایی که پیشمه صبح تا شبم سرگوشیم نرم نه کسی اس میده نه زنگ میزنه!! 

یعنی 95 درصد اشکانه که بهم اس میده یا زنگ میزنه 

5 درصد مابقی چی بشه یکی یاد من بیفته :))) 

دیشب با اینکه از سرشب هی دلم هواشو میکرد و یاد هفته پیش میفتادم که بود ولی وقتی اس داد و حرف زدیم خوش نگذشت! نه که قهر کنیم و دعوا ولی خوش نگذشت 

دیشب بهش میگم نظرت راجع به عروسا چیه؟؟ الهام و مینا 

میگه بنظر الهام پخته تر میاد ... میگم آره درسته 

میپرسم کدومشون قشنگترن؟؟ میگه الهام 

من چشمام گرد میشه و میگم نه چهره ی مینا قشنگتره 

میگه چه بدونم بنظرم الهام بهتر اومد ... بعد میگه الهام مرتب تره شاید بخاطر این بنظرم قشنگتر اومده 

میگم خب آره مینا یکم شلخته س خخخخ ولی الهام بیشتر به خودش میرسه و شیک میگرده 

بعد یادم میفته به اون زمان که عکسشونو اینجا گذاشته بودم و بعضیا گفتن الهام قشنگتر و مرتب تره :) 

میگم خب پسرم پر بی راهم نگفته :))) 

بعد ازش میپرسم بهنام بهتره یا بهزاد؟؟ جواب میده بهزاد 

و باز من چشمام گرد میشه! بهش میگم اشکان چپکی :)))) 

یهو میگه بهنام بهتره ... اولش فکرمیکنم الکی میگه ولی بعد اذعان میکنه که قیافشونو تو ذهنش آورده و دیده بهنام بهتره 

ولی خب پسرکوچولوم عصبی میشه و میگه بخوابیم؟؟ علت عصبی شدنشم برمیگرده به شکلک گذاشتن من یعنی شکلک چشم گرد 

امروز که زنگ میزنه و باز میریم سر بحث دیشب میگه بهنام بهتره 

میگم آری تعجب کردم گفتی بهزاد بهتره چون بهزاد زشتولک خانواده س :))) 

گفتم داشتم به سلیقه ت شک میکردم به اینکه به من میگی قشنگم!  

ادامه چندتا عکسه ... بدون رمـــــز 

عکسا به درخواست دوستان می باشد ... 

 

ادامه مطلب ...

اعصاب ندارم!

 

قصد نداشتم پست بذارم ولی خب حرف داشتم گفتم بزنم بلکه سبک بشم! 

حکم کسایی رو داریم که تو گل موندن!! 

کاش همون شهریور امتحان آرایشگری رو داده بودم و تموم شده بود ... خیالم راحت بود و دیگه مجبور نبودم هی برم آرایشگاه 

اگه بنا به اعتراف باشه باید اعتراف کنم که خیییلی پشیمونم که رفتم آرایشگری اونم رشته مقدماتی 

رشته مقدماتی از همه چیز خیلی کم یاد میدن مثلا چندتا شینیون،اصلاح،ابرو،کوتاهی و ... 

کاش تخصصی ثبت نام کرده بودم مثلا شینیون تخصصی،میکاپ،کوتاهی تخصصی 

اینجوری خیلی بهتر بود ... بخدا 

والا من از اولش گفتم فقط میخوام اصلاح و ابرو رو یاد بگیرم ولی بعد هی زهرا و خود آزیتا گفتن بیا مقدماتی ام ثبت نام کن 

منم که خدا رو شکر قدرت نه گفتن ندارم و رفتم هم مقدماتی هم اصلاح و ابرو تخصصی 

این هفته کلا آرایشگاه نرفتم تا شنبه که اشکان اینجا بود،یکشنبه م نوبت دندونپزشکی داشتم،دو شنبه و سه شنبم مریض بودم ( سرماخوردگی ) 

امروز با رعنا هماهنگ کردیم که بریم ... از بین 13 14 تا کارآموز فقط 4 نفر آموزشگاه بودیم!! 

بعد دیدیم ماکت سر سیمین تو آرایشگاهه گفتیم یکم کار کنیم چون من توی شینیون ضعیفم 

خلاصه با رعنا و محبوبه یکم شینیون تمرین کردیم 

بعد رعنا به آزیتا میگه من توی کوتاهی ضعیفم و تو این چندماهی که میام آرایشگاه یه دونه کرنلی ام نزدم 

بعد آزیتا میگه پس چطوریه مریم 5 تا کرنلی زده!!! و سریع پشت سرش ادامه میده که مریم خیلی زرنگه و کارو می قاپه!! 

آخه این کجاش زرنگیه؟؟ زرنگی به اینه که همه ی کوتاهیا رو خودش برداره و خودش فقط خوب یاد بگیره و بقیه هیچی؟؟ 

ما هم کلا خسته شدیم از بس این آزیتا،مریمو زده تو سرمون!! 

منم گفتم آزیتا خانوم من رعنا و زهرا و ... باهم دوست بودیم و اومدیم آرایشگاه،وقتی مدل میومد به هم تعارف میکردیم و ... ولی مریم اینجور نبود!فقط میخواست خودش یاد بگیره 

آخه این کجاش میشه زرنگی؟!!  

به ما میگه تنبلیم!! جدو آبادت تنبلن (  از حرفم خندم گرفت خب )

اصلا این چه معنی میده که هی بگه مریم زرنگه؟! انقدر که من مش زدم والا مریم مش نزده! 

من دوتا عیب دارم یکی اینکه تو شینیون ضعیفم و اینکه هی نمیشینم از خودم تعریف کنم که مثلا ابرو خوب برمیدارم یا مش خوب میزنم و ... 

یکم سیاست ندارم! خیلی خر و ساده م 

کلا حالم گرفته شد با این آرایشگاه رفتن امروز!   

دلم میخواست همون لحظه یکی میزدم تو گوش آزیتا،وسایلامو جمع میکردم و برای همیشه میومدم بیرون! نه امتحان میدادم نه چیزی! 

ولی حیف اون همه پولی که پدر محترم خرجم کرد! 

زهرام زنگ زد سراغ بگیره اونم شاکی بود از آرایشگاه!میگفت هیچی یاد نگرفتم و ... :|

کاش زود آذر برسه و ما از شر این کلاس راحت بشیم!  

دیدار3

 

خاطره ی شنبه 9 آبان ... 

ادامه طولانی می باشد و بدون رمـــز ...  

ادامه مطلب ...

دیدار 2

 

خوشبختی اینه که با تو زندگــ ــی کنم 

هرچی برگردم عقب باز انتخابت می کنم 

ادامه بدون رمــــز ... 

ادامه مطلب ...