زنــ ــدگــ ــی مــ ــن

وبلاگ اول بنده arezoo127.blogfa.com اینجا فعالم و در خدمت شما :)

زنــ ــدگــ ــی مــ ــن

وبلاگ اول بنده arezoo127.blogfa.com اینجا فعالم و در خدمت شما :)

صدا


چند روزی نبودم 

سه شنبه،چهارشنبه و پنج شنبه خونه بهنام برادر محترم بود ...  

پای الهام شکسته و گچ گرفتن!! 

دیگه منم از صبح سه شنبه رفتم خونشون تا پنج شنبه!  

یعنی دوشنبه شب به الهام اس دادم گفتم فردا کسی پیشت هس؟؟ که اونم جواب داد اگه زحمتت نیس میشه بیای پیشم؟؟ منم گفتم بااااشه میام

والا همچین خواهرشوهر خوبی کجا پیدا میشه؟! هوم؟ خخخخخ 

رفتم که هم پیش الهام باشم و کاراشو بکنم و هم اینکه مواظب علی کوچولوی تخس و شیطون باشم  

اولش گفتم چهارشنبه صبح برمیگردم خونه ولی خب دلم نیمد :| گفتم الهام و بهنام گناه دارن  

بعدم اینکه فک و فامیل الهام خیلی باحالن!!یکی نیمد سرش! منظورم خاله هاش و عموهاش و ... هستن 

ولی از اینطرف فامیلای ما تا فهمیدن الهام پاش شکسته همه از دم اومدن عیادتش خخخخ 

دخترخاله هام،داییم،عموم،دخترعموم و پسرعموم و ... 

یعنی همممممه اومدن عیادت الهام! 

باعث افتخاره که یه همچین فامیل خووووووبی داریم  

دیگه خلاصه اینکه شبا معمولا به مهمون داری و پذیرایی میگذشت 

پنج شنبه خواهر الهام تلفن زد و تشکر کرد ازم   

البته من که از اول بخاطر رضای خدا رفتم و بس 

آدم خیلی مومنی نیستماااا ولی خب بعضی از اعتقاداتمو دوس دارم 

مثلا صبح سه شنبه که میخواستم برم پیش الهام گفتم خدایا من میرم اول بخاطر رضای تو بعدم برای اینکه این کار خیر بشه توشه ی راه آخرتم و کمک حالم تو این دنیا،که اگه یه روزی یه جایی گیر کردم توام پشتم باشی و کمکم کنی ... 

بعععله این علی کوچولوام که تخس و شیطونه و کلی زبون میریزه :)) گاهی حرصم میداد! ولی خب خیلی دوسش دارم ... 

این سه روز که خونه نبودم با اشکان کمتر در ارتباط بودم ... یعنی نمیشد! اگه گوشی دست میگرفتم که بهش اس بدم علی میومد گوشیو میگرفت!  

ولی الان به روال عادی برگشتیم  

راستی امشب مهربرون و عقد امیده! فقط مامان و بابا رو گفتن 

بععععله خوشبخت بشن

ادامه بدون رمــــز  

 

 

بچه ها دوس داشتن صدای علی کوچولو رو بشنون ... 

اینم صدای عمه آرزو ( خخخخ ) و علی کوچولو ...  

clik