زنــ ــدگــ ــی مــ ــن

وبلاگ اول بنده arezoo127.blogfa.com اینجا فعالم و در خدمت شما :)

زنــ ــدگــ ــی مــ ــن

وبلاگ اول بنده arezoo127.blogfa.com اینجا فعالم و در خدمت شما :)

قهر + لیست جهیزیه

 

گفتم یه پست تعریف کردنی بذارم بلکه دلمون باز بشه :) 

شوخی کردم! هوس کردم پست تعریفی بذارم 

بدون رمـــز ...  

 

دیروز پشت تلفن بحث شد به اشکان گفتم خوشم نمیاد که مردا مدام میگن نداریم! 

گفتم حس عدم امنیت میده ... گفتم مرد یعنی تکیه گاه بعد اگه بخواد دم به دیقه بگه ندارم ندارم خب خیلی بد میشه و ته دل زن خالی میشه 

گفت عجب من تاحالا معنی تکیه گاهو یه چیز دیگه میدونستم! 

گفتم اونا که تو فکر میکنی هست و درسته ولی یه بعدشم بحث مالیه دیگه 

خلاصه هرچی من گفتم اشکان بد برداشت کرد و نتیجه ش شد سگ شدن من! 

آخرسرم که دید من سگم گفت بریم دیگه! من خدافظی کردم ولی اون خدافظی نکرد! تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنید

ظهرش اس داد که من اصلا حوصله نداشتم ... بهشم گفتم که حوصله ندارم 

گفت بخواب ... منم ظهر بخیر گفتم ولی باز اون جواب نداد و ظهربخیر نگفت! 

اوووووووف کلا حالم گرفته شد ... بعدم که با زهرا و رعنا رفتیم آرایشگاه 

آرایشگاه اولش حالو حوصله نداشتم ولی بعد انقدر خندیدیم که کلی روحیه م شاد شد شکلک های شباهنگShabahang

درسته که دیگه دوستای قدیمی م حذف شدن و نیستن ولی عوضش تو آرایشگاه یه محیط خوب و شاد با دوستای جدید دارم ... که کلی بهم خوش میگذره 

دیگه تو آرایشگاه خوب بود و خوش گذشت ... بعدم شوهر رعنا اومد دنبالمون و راهی خونه شدیم 

شوهر رعنا آدم خوبیه و جای برادری دوسش دارم ... 

یجوری حس خواهر برادری نسبت بهش دارم  

تو راه هی رعنا و زهرا گفتن بیاین شب 3 تایی بریم حسینیه ... هرچی اونا گفتن من گفتم نه شما برید 

بعدشم حرف جهیزیه شد ... یه مدته رفتم تو فکر پول جهیزیه 

یعنی میخوام بدونم یه جهیزیه خوب چقدر در میاد ... دیگه تو ماشین حرفش بود 

باز هی رعنا گفت بیا بریم حسینیه بعد میام دنبالت! گفتم نچچچچچ و دیگه خدافظی 

اومدم خونه پست گذاشتم ... بعد دیدم خبری نیس! نه کسی پست گذاشته بود نه تلویزیون چیزی داشت 

یه برگه آوردم و نشستم لیست جهیزیه نوشتم ... قیمتم الکی از خودم یه چی مینوشتم 

مثلا یخچالو زدم 5 میلیون!!! یا لباسشویی رو زدم 2 میلیون ( مارک سامسونگ فکرکنم 5/1 باشه ) 

اتو رو زدم 200 ( فکرکنم مارک تفال همین حدودا باشه ) روتختی رو زدم 500! پتو رو زدم 500!! 

سرویس آرکوپال 1 میلیون!! سرویس چینی 1 میلیون! 

فرش 2 میلیون!! گاز 2 میلیون! ( والا گاز 2 میلیونی میخوام چیکار! فکر کنم گاز طرفای 1 تومن باشه ) 

چای ساز ردم 200 ( فکرکنم همین قدره ) 

زودپزو زدم 500 !کتری 500! سماور (!!) 500 

جارو برقی 2 میلیون!!! چرخ خیاطی 2 میلیون!! سرویس حبوبات 500!!  

لوستر 2 میلیون!!!! ساعت 400! سینی 400! 

گوشت کوب برقی 500 ... ترازو 200 

مبلمان 6 میلیون ... میزناهارخوری 2 میلیون ... سرویس خواب 4 میلیون  

پرده 3 میلیون ... قابلمه چدن 1 میلیون ... قابلمه نسوز 1 میلیون 

سرویس قاشق چنگال 500 و ....... 

خخخخخ خلو چلم خودتونید شکلک های شباهنگShabahang فکرکنم قیمت بعضی چیزا رو خیلی بالا زدم  

پدرم پاره ی تنم اگه لیستو ببینه سکته میزنه  

در همین مابین حساب کتاب بودم که اس دادم به زهرا گفتم رفتید؟رعنام هست؟ گفت آره بیا 

منم حوصلم سررفته بود!لیستمم که نوشته بودم و تموم شده بود و دیگه کاری نداشتم ولی باز گفتم نه مرسی! 

دیگه زنگید گفت خره بیا ... منم خـــــــر شدم خخخخ گفتم باشه میام 

دیگه هی به مامان اصرار کردم که توام بیا بریم ... دوتایی راهی حسینیه شدیم 

مامان همون اول نشست من رفتم آخر پیش زهرا و رعنا  

زهرا گفت از شوهرت اجازه گرفتی اومدی؟گفتم نچ ( باهاش قهر بودم دیگه )شکلک های شباهنگShabahang

اول یک عدد زیارت عاشورا خوندم ... بعدم دیگه هی حرف زدیم :))) 

از زهرا خوشم میاد یکم خلو چله !یعنی روانش پاکه

ساعت 10 مراسم تموم شد و حالا نوبت شام دادن شد! بعد مدلش اینجوری بود که یکی یکی میدادن به هرشخص در خروج 

دیگه کم مونده بود حادثه منا دوباره اتفاق بیفته! 

ما که نشستیم تا خلوت بشه ... مامان له میشد آخه ... پاهاشم درد میکنه نمیتونه فرز بپره بیرون! 

زهرا و رعنا خدافظی کردن و رفتن ... اشکان اس داد که گفتم حسینیه م و بعد اس میدم

همینجور پیش مامان نشسته بودم که به ناگه دوست دبیرستانمو دیدم! نرگس 

دیگه بغلو ماچو مووووووچ انجام شد  

پرسید ازدواج کردی؟گفتم آره نامزدم ... خودشم که عقد بود 

بعد گفتم شوهرت چیکاره س؟؟ گفت دکوراسیون داخلی! بعد دوباره حرف پیش اومد گفت توی کارگاهشون! 

خب یعنی شوهرش تو کار ام دی افه! این که نمیشه دکوراسیون داخلی! 

مردم چه کلاسایی میذارن!  

بعد گفتم شغل شوهرخواهرت چیه؟؟ گفت استاد دانشگاه ( زرشک بازم خالی بست! ) 

بعد باز بین حرفاش لو داد که دانشجو ارشده! آخه تا کسی فوق لیسانس یا دکترا نداشته باشه که نمیتونه استاد بشه!! 

بااااااشه من خر شما زرنگ خخخخ 

خلاصه دیگه از نرگسم خدافظی کردیم و رفتیم بریم خونه 

دیدم اشکان اس داده سرم درد میکنه میخوابم! 

آی لجم گرفت! گفتم برای لجبازی و بخاطر اینکه بهش نگفتم میرم حسینیه گرفت خوابید! 

منم از لجم گوشیو خاموش کردم و خوابیدم ... صبح روشن کردم اس داده بود 

بعدم گفت میره برای سند خونه! و درنتیجه بازم درحالت قهر بودیم 

ظهرم که برگشت باز اس داد ولی من عصبانی بودم از دستش!شـ ـکلـک هاے پـ ـادشـاه وَ مـَ ـلکـ ـه که چرا پشت تلفن خدافظی نکرد!چرا ظهربخیر نگفت و چرا دیشب خوابید 

خلاصه خسته بود گفت بخوابم؟عصر تلفن بزنیم 

گفتم نمیخوام تلفن بزنی! و باز با قهر خوابیدیم 

ولی عصر دلم نیمد خودم بهش زنگ زدم و تا صداشو شنیدم کلا همه چیز یادم رفت و خوب شدم! شکلک های شباهنگShabahang

الانم دلم کلی براش تنگ شده :))