زنــ ــدگــ ــی مــ ــن

وبلاگ اول بنده arezoo127.blogfa.com اینجا فعالم و در خدمت شما :)

زنــ ــدگــ ــی مــ ــن

وبلاگ اول بنده arezoo127.blogfa.com اینجا فعالم و در خدمت شما :)

حال بد

 

 

 

ادامه بدون رمز ... 

 

 

سلام و عرض ادب خدمت دوستای عزیز

بنده همچنان کرجم

ایندفعه بیشتر موندم ... دفعه های قبل ده دوازده روز میموندم ولی الان 15 روزه کرجم و هنوز معلوم نیس کی برگردم

فکرکنم ان شاالله چهارشنبه برگردم

از طرفی چون بار اول بعد عقد که اومدم کرج هی زنگ میزدن و میپرسیدن کی میای و ...

و بعد که برگشتم اصفهان متوجه شدم بابام حالش بد شده بوده و بیمارستان بستری بوده الان که زنگ میزنن و میپرسن کی میای،میترسم

هی میگم نکنه باز اتفاقی افتاده باشه ...

نتیجه ش میشه استرس و تپش قلب

امروز به قدری حالم چپ شد که دوباره زنگ زدم به مامانم گفتم طوری شده؟ من نگرانم

گفت نه بابا خیالت راحت باشه طوری نشده

هر وقت خواستی برگرد ... همین باعث شد حالم بهتر بشه ...

بعدم نشستم فکرکردم دیدم اشکان گناه داره،خودمم گناه دارم

باید از این روزای باهم بودنمون نهایت استفاده رو ببریم

 جدیدا حالم خیلی بد میشه،تپش قلبم خیلی زیاد شده

دیروز صبح اشکان رفت مغازه من باز حالم بد شد ... وقتی تپش قلب میگیرم انگار قلبم تو دهنمه! خیلی بده،خیلی

رفتم تو حموم نشستم زیر آب ... یکم گریه کردم بلکه حالم بهتر بشه!

بعد که از حموم اومدم دراز کشیدم تا یکم حالم بهتر شد

دیشبم باز حالم خیلی بد شد ... مثل مرده شده بودم

نصفه شب بود،چراغا خاموش و همه خواب بودن

اشکان فشارمو گرفت،9 رو 5 بود!!!

ولی ضربان قلبم خوب بود

بعدش تند تند اشکام ریخت پایین و شروع کردم به گریه کردن

اشکان گفت چرا گریه میکنی؟؟

گفتم خسته شدم دیگه،2 ساعت حالم خوبه ولی باز حالم بد میشه

انقدر حالم بد میشه که انگار میخوام بمیرم

وقتی ام حالم بده از هیچ چیز لذت نمی برم،خوشحال نیستم،غم دارم

ولی من دوس دارم وقتایی که کرجم خوش باشم،شاد باشم

چرا انقدر تپش قلبم زیاد شده،چرا انقدر فشارم میوفته

چرا قرص آرام بخش و ضربان قلب روم تاثیر کمی میذاره یا خیلی دیر اثر میذاره

قرصا رو که میخورم دو ساعت طول میکشه تا اثر بذاره!!

اینا رو میگفتم و تند تند اشک میریختم

اشکانم دلداریم میداد ... گفت فردا میبرمت پیش متخصص قلب

ازش قول گرفتم اینکارو نکنه،خانواده ش نفهمن

گفتم وقتی رفتم اصفهان میرم دکتر

آزمایش تیروئید و خون میدم ... اگه آزمایشام مشکلی نداشت میرم پیش متخصص قلب

چون دیگه نمیتونم این وضعو تحمل کنم،خسته شدم

میخوام از زندگیم لذت ببرم،نمیخوام حالم بد باشه ...

دوس داشتم یکم خاطره نویسی کنم از این روزا ولی خب نشد

بعدا تو پستام یه گریزی میزنم و تعریف میکنم