زنــ ــدگــ ــی مــ ــن

وبلاگ اول بنده arezoo127.blogfa.com اینجا فعالم و در خدمت شما :)

زنــ ــدگــ ــی مــ ــن

وبلاگ اول بنده arezoo127.blogfa.com اینجا فعالم و در خدمت شما :)

زمان برگشت

 

همه ی دل خوشی ام آخر شب ها این است

دو سه خط با تو سخن گفتن و آرام شدن ...

ادامه بدون رمز ...

 

 

مونده بودم کی برگردم ... دوس داشتم تا جایی که ممکنه فاصله این دیدار با دیدار بعدی رو کمتر کنم

زنگ زدم خونمون،مامان گفت کی میای؟ دانیال هی میاد بالا میگه عمه اومد؟ الهی عمه فداش بشه

دلم برای فسقلیام کلی تنگ شده

به مامان گفتم نمیدونم یا فردا (چهارشنبه) یا شنبه،کی برگردم؟

خندید گفت فردا بیا،بعدم گفت شاید تعارف میکنن میگن بمون،تو بگو نه دیگه زحمت دادم و این صوبتا

 گفتم،گفتمممم

گفت خب هرجور میخوای،هرچی اشکان بگه

گفتم اشکان میگه شنبه برگرد،گفت خب باشه شنبه بیا

باز دلم طاقت نیاورد،گفتم بذار از بابامم بپرس

زنگ زدم به بابا تا تاییدیه اونم بگیرم.شکلک دختر خوووب خخخخ

بابامم گفت تا شنبه بمون،اشکال نداره

دیگه خوش و خرم شدم :-) 

دیروزم با شقایق و شبنم سه تایی رفتیم فروشگاه که خرید خونه کنیم

بعدم دیگه شقایق تازه حقوق گرفته بود،گفت بریم بهتون بستنی نعمت بدم

رفتیم بستنی نعمت خوردیم 

بعدم رفتیم لباس زیرفروشی خخخ و بعد منزل

امروزم که آزاده ( دوست شبنم ) اومد اینجا،من بودم+شبنم و آزاده

کلی چیز میز خوردیم و حرف زدیم

شبام که منتظر اشکانم تا بیاد خونه،میرم استقبالش،هر وقت میرم استقبالش یاد آوا میوفتم ( دوست وبلاگی )

دیگه باهم شام میخوریم،بفرمایید شام میبینیم،پاورچین،خندوانه،دورهمی 

بعععله اینم از این